این سرنوشت تا کجای زمان تاب می‌خورد؟

ساخت وبلاگ

امروز بعد دو هفته بالاخره از خونه زدیم بیرون و با رعایت کامل نکات ایمنی رفتیم خونه‌ی پوران اینا. نکته‌ی غم‌انگیزش این بود که موقع خداحافظی دلم می‌خواست بغلشون کنم و بگم توروخدا مواظب باشین. دلم می‌خواست تک‌تک لحظات امروز رو حتی با فاصله‌های ایمنی، ذخیره کنم تو ذهنم برای اینکه معلوم نیست فردا برامون چی میاره. حالا در تقریبا چهاردهمین روز این قرنطینه، منی که درون‌گرام و کاملا از خونه بودن راضی‌ام، غمگینم و بغض دارم چون دلم برای همه‌ی آدما و حتی برای دروازه دولتِ شلوغ تنگ شده. کاش خدا زمان رو بزنه دوماه جلوتر. من دلم برای خیلی چیزا تنگ شده. 

#آسمان من...
ما را در سایت #آسمان من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : athisismybluelifed بازدید : 164 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 15:00